مختصری از زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی
قسمت اول
بازگشت
حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی بزرگ آباد در تیرماه سال 1306 در روستای بزرگ آباد در 30 کیلومتری شهر ارومیه، در یک خانواده مذهبی، کشاورز و البته زمیندار و متمکن دیده به جهان گشود و پس از آنکه پدرش (حاج علی) را در 12 سالگی از دست داد، با مادرش (خدیجه) که نقش یک مربی دینی را در روستایشان بر عهده داشت، زندگی کرد.
او تحصیلاتش را تا ششم دبستان در روستا ادامه میدهد، سپس نزد ملا مجید اخباری برای خواندن درس عربی و طلبگی به مکتب میرود. آموزشهای ملا مجید وی را راضی نمیکند و تصمیم میگیرد به حوزه برود. حسنی در 20 سالگی به حوزه علمیه ارومیه و چندی بعد برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم میرود.
خود او میگوید که آن موقع من برای اولین بار با شهید آسید مجتبی نواب صفوی آشنا شدم و ایشان در همین مدرسه فیضیه قم مطالبی را بیان فرمودند و مسأله مبارزه با رژیم شاه را مطرح کردند و صحبتهای ایشان به گونهای در من تأثیر کرد که من هم تصمیم گرفتم علیه رژیم ستمشاهی مبارزه کنم.
در سال 1336 یا 1337 که خدمت امام خمینی (رحمت الله علیه) میرسد، یکی از طلاب خدمت امام مطرح میکنند که آقای حسنی مسلح هستند. بعد امام میفرمایند: آقای حسنی! اسلحه را برای چه تهیه کردید؟ و ایشان میگویند که اگر اجازه بدهید من اسلحه را تهیه کردهام شاه را بکشم!
در سال 1341، زمانی که لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی توسط حکومت شاه ارائه میشود، حجت الاسلام و المسلمین حسنی نیز همچون بسیاری دیگر از روحانیون آن زمان، مخالف این لایحه بوده است. وی در کتاب خاطراتش می نویسد: « از ارومیه به قم رفتم خدمت حاج آقا روح الله و یک شمارهای از مجله « زن روز» را به همراه بردم. آقای مشکینی هم حاضر بود. متن را برای امام (ره) خواند که در آن نوشته شده بود همان طور که مردان میتوانند چهار زن اختیار کنند، چرا زنان کشور نتوانند چهار مرد برای خود برگزینند؟! امام (ره) با صدای بلند گریه کرد.» (خاطرات حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384 – ص 51)
وی از همان سال 42 با علمای شهر و با حوزه علمیه قم در ارتباط بود و مبارزات مردم استان علیه رژیم را هدایت میکرد. او بارها ممنوع المنبر شد و تحت تعقیب قرار گرفت و حتی در مبارزه با رژیم، کار او و انقلابیون مسلحش به حدی بالا گرفت که ارتش با تانک وارد خیابانهای ارومیه شد و مسجد اعظم را با گلوله مستقیم تانک مورد هدف قرار داد که در آن جریان تعدادی از مردم شهید و مجروح شدند و البته با حمله مردم به تانکها، ارتشیها عقب نشستند و شکست خوردند.
برگرفته شده از کتاب اسوههای ماندگار - جلد اول - ص 8 الی 10
عبدالحق حسنی
ایرج - وحیدافشار
جمعه ، 4 آذر 1401 - 6:29 بعد از ظهر